بخوانید: چرا این کتاب مهم است؟
فیشهای جلسه هشتم سلسله جلسات استاد سید علی حسینی خامنهای، مشهد مقدس – مسجد امام حسن مجتبی علیهالسلام، رمضان المبارک ۱۳۵۳ شمسی:
- با مقدمهای که گفته شد بحث توحید برای ما تعهد آور است! و توحید را آنچنانی بررسی میکنیم که اولاً آگاهانه به توحید برسیم، ثانیاً ببینیم تعهداتی که توحید بر دوش ما میگذارد آنها چیست!؟
- آیا توحید، فهمیدن بیمسئولیت و بیتعهد است؟ آیا دانستن حقیقتی است بدون آنکه دانستن بر دوش ما تکلیفی را بار کند یا نه؟ توحید آگاهی و دانستی است که به دنبال آن تکلیفها وظیفهها و مسئولیتها به انسان متوجه میشوند.
- اولاً توحید را در جهان بینی اسلام مورد نظر قرار دادیم. مسلم توحید در جهان بینی اسلام هست.
- توحید هم جزو جهانبینی اسلامی هم جزو ایدئولوژی زندگی ساز اسلامی است.
- توحید در هر یک از مقررات فرعی اسلام خودش را نشان میدهد. هر جایی شما یک حکمی و یک قانونی را به نام دین مشاهده کردید که در آن توحید لنگ میزند و ضد توحید در آن وجود دارد و توحید در آن نیست، بدانید که از اسلام نیست؛ چون توحید مثل کالبدی در تمام مقررات اسلامی هست.
- هر مکتبی یک بینش و دیدگاه و برداشت و دریافت خاصی از جهان دارد. این برداشت خاص از جهان این دریافت مخصوص از عالم این چگونگی دیدن عالم اسمش جهانبینی است.
- جهانبینی یعنی برداشت یک انسان از جهان، تلقی یک انسان از جهان، دریافت یک انسان از جهان یا انسان، یک مکتب، یک آئین، یک مسلک و…
- اسلام معتقد است که همه این مجموعهای که نامش جهان است از بالا تا پایین، همه و همه بنده، برده، آفریده و وابسته به یک قدرت بسیار عظیم است. ماورای این ظاهری که من و شما میبینیم و ماورای چیزی که عینک دانش و تجربه میتواند به آن برسد.
- جهان یک حقیقتیست که به خودی خود استقلال ندارد؛ خودش خودش را بوجود نیاورده؛ از داخل و از درون نجوشیده؛ بلکه دست قدرتمندی این پدیدههای گوناگون را آفریده و به وجود آورده … این دست قدرتمند نامش الله است، نامش خداست.
- او صاحب اختیار عالم است. عالمیان کهاند؟ آیا ذرات عالم وقتی که ساخته و پرداخته او شدند مثل فرزندی که از مادر جدا میشود، جدا میشوند؟ نه! اینطور نیست! در هر لحظه ای برای ماندن و بودن محتاج او و قدرت او و اراده او هستند و همه بندگان اویند.
- الله لا اله الا هو. اله هر آن موجودی است که انسان در مقابل او به صورت تقدیس، به صورت تعظیم و تکریم، خضوع میکند و اختیار خودش را دست او میدهد آن کسانی که به سنتها و عقیدههای پوچ، بطور بیقید و شرط تسلیم میشوند، الهشان همان سنت و عقیده پوچ است.
- اینکه میگوید جز او الهی نیست یعنی هرکس دیگر را غیر از الله به الوهیت، به معبودیت پذیرفتید، گناه کردید، برخلاف حق، عملی را انجام دادید؛ چون جز الله هیچکس شایستهی معبود بودن و الوهیت نیست.
- او کسی است که لحظهای غفلت، لحظهای بیتوجهی و جهل در وجود و حیات او راه ندارد. موجودات دیگر، خداوندگاران دروغین غفلت میکنند از خودشان، از مردم تحت اختیارشان، از جهانی که در قبضه آنها هست.
- هیچ قدرتی نمیتواند در مقابل خدا عرض اندام بکند. اگر کسی شفاعت دیگران را میکند باز به اذن خداوند میکند. تازه آنها هم علت اینکه میتوانند شفاعت کنند، این است که بیشتر بندگی خدا کردند؛ چون تحت قدرت خدا بیشتر خودشان را قرار دادند.
- ببینید چطور تمام عالم را به دو صف تقسیم میکند. یک صف، صف خدا؛ یک صف، صف موجودات دیگر. در این صف دیگر، همهی ذرات عالم بندگان خدایند در حد واحد. از لحاظ بندگی خدا، بین دو موجود عالم هیج امتیازی نیست. از این جهت که بنده خدا هستند، از این جهت که تحت قدرت و در قبضه خدایند، همه یکسانند.
- از مجموع (این آیات و آیتالکرسی)، بینش اسلام را در مورد خدا این است که در همهی منطقهی وجود، یک قدرت به نام خداست، یک مرکزِ قدرت، یک کانونِ دانش و حیات و نیرو، به نام خدا. یک ذرهی کوچک تا یک کهکشان عظیم، یک انسان مؤمن یا یک انسان کافر، یک موجود بی ارزش یا یک انسان با ارزش، همگان در مقابل آن موجود، دست بسته، تسلیم، عبد، بنده، بردهاند.
- آیات دیگر که از سوره مریم است. [تعبیر خداوند این است] که این عقیده (قائل شدن فرزند برای خدا) بسیار خطرناک است. [پروردگار عالم] آنچه که به عنوان عقیده به مردم میدهد، آن چیزیست که در تأمین هدفهای الهی دخالت دارد. آنچه هم که به عنوان عقیده فاسد نفی میکند، آن چیزیست که اعتقاد به آن، در تامین فساد جامعه دخالت دارد. نفی عقیده فاسد به معنای نفی یک رگه فساد است در جامعه بشری.
ثبت دیدگاه