شادی و ناراحتی و ابراز اجتماعی آنها در بیشتر آئینها و ادیان الهی وجود دارد. دین و مذهب ما هم اشک را (البته نه هر اشکی را) وسیله و زمینهای برای رسیدن به ارزشهای مادی و معنوی قرار داده است (مثل اجابت دعا در حال تضرع و با گریه، یا ثواب اشک بر مصائب معصومین و…) اما باید بدانیم؛ گریهای که در مکتب عاشورا با آن سروکار داریم، گریه و اشکی است که جوشش دارد و باید منجر به حرکت شود تا نتیجهاش هم آگاهی و تنبه باشد! به همین دلیل است در حدیث معصوم داریم که این حرارت و این غم تا ابد سرد نمیشود و یادآوری هر سال آن در بیش از هزار و سیصد سال و اندی نشانه زنده بودن یک اتفاق، یک عقیده و یک جریان است.
جملهی «ان الحسین قتیل العبرات» برای هرکس (متناسب با درک و فهمش) مرتبه و معنایی دارد! ماجرای اشکی هم که ریخته میشود به همین ترتیب است. پس؛ این گریهها چیست و چه دلیلی دارد؟
آیا گریهای است برای تخلیه درونی خود؟
آیا گریهای است برای مظلوم کشته شدن فردی؟
آیا گریهای است از روی ترحم؟
آیا گریهای است از روی آگاهی؟
آیا گریهای است برای از دست دادن حجت خدا؟ و…
و اینکه آیا با این گریه و پس از آن اتفاقی برای ما میافتد و یا باید بیافتد یا نه؟ البته که هر کس اندازه ظرفیت خود با وقایع ارتباط برقرار میکند و از آن برداشت میکند و حتا گریه از روی ترحم یا حتا طبق حدیث حالت گریه گرفتن و فقط حزن داشتن هم برای این مصیبت عظیم شامل رحمت و ثواب الهی است. اما ما به بیشتر از اینها باید برسیم …
امام صادق (ع) فرمود؛ هرکس از شیعیان ما نام جدم حسین(ع) را بشنود اشکهایش جاری میشود چرا که او کشتهی اشکهاست…
السلام علیک یا قتیل العبرات
هر که در این حلقه نیست
فارغ از این ماجراست…
ثبت دیدگاه