جمعه, ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳ 15 رمضان 1446 Friday, 14 March , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 83 تعداد دیدگاهها : 1×
پ
پ

پس از ماجرای حمله‌ی تروریستی به مجلس شورای اسلامی، افکار عمومی جامعه نسبت به مسأله‌ی امنیت حساس‌تر شد و خبرهای مربوط به امنیت و حوادث را دقیق‌تر دنبال کرد. تا جائی‌که خبر‌هایی از همین جنس، که پیش از این نیز اتفاق می‌افتادند و شاید ارزش خبری کم‌تری داشتند (مثل تیراندازی پلیس، مشکوک شدن به بسته‌ها و یا افراد ناشناس و…) به شدت مورد توجه قرار گرفت.

همچنین؛ پس از انتشار مداومِ خبرهایی تأسف‌بار از جان باختن دختران خردسال (در یک بازه‌ی زمانی مشخص)، مردم و رسانه‌ها گوش‌ها را تیز کردند و حساسیت اجتماعی نسبت به این جرائم و خبرهای مربوط به آن‌ها افزایش پیدا کرد!

همین شوک‌های خبری بود که حساسیت مردم را برانگیخت و اصطلاحاً باعث افزایش «حساسیت‌های اجتماعی» شد! هرچند که نقش مهم رسانه‌ها را در این‌باره نباید نادیده گرفت…

اما سوال اساسی اینجاست که:

آیا مفاهیمی مثل دلسوزی، همدردی و به فکر هم بودن، تنها زمانی متبلور می‌شود که حتماً دردها و تجربه‌ها را ملموس حس کنیم و برای ما اتفاق بیافتد؟

آیا اخبار مربوط به اعتیاد، مشکلات جوانان و معضلات ازدواج، آسیب‌های اجتماعی و اخلاقی و… بی‌اهمیت هستند و یا به دلیل تکرار و بی‌توجهی، برایمان عادی شده‌اند؟

یا حتی فراتر از این… مردم مظلوم دنیا چطور؟

آیا نباید نسبت به کودکان خردسال یمنی، بحرینی و فلسطینی، همین‌قدر حساسیت و پیگیری داشته باشیم؟

آیا به این دلیل که آن‌ها ایرانی نیستند یا به دلیل فاصله و تفاوت فرهنگی و یا به این جهت که رسانه ها کمتر به اخبار مربوط به آن‌ها می‌پردازند؛ نباید نسبت به آن‌ها حساسیت داشته باشیم…؟

حتماً باید پای‌ما بشکند تا متوجه شویم و یا خود را جای کسی بگذاریم که پایش شکسته است…؟

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه‌های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام‌هایی که حاوی تهمت یا افترا یا توهین باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام‌هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.